برای مشاهده پیش نمای تالار اینجا را کلیک کنید
موسیقی، خوانندگی و رقص مقولهای نیست که مطلق آن به هر شکلی حرام باشد. برخی از موسیقیها، آوازها و رقصها در حرام وارد میشوند و برخی دیگر وارد نمیشوند. البته در این مقوله بسیار مهم است که مسلمان برای مطامع و امیال نفسانی خود دست به توجیه نزند و از سوی خود اجتهاد ننماید و هر حرامی را برای خود حلال ننماید. مثل این که برخی از سوی خود فتوا میدهند که «موسیقی سنتی یا کلاسیک حلال است؟!» گویی که لفظ «سنّتی» به مثابهی ذبح شرعی است و اگر پسوند هر نوع موسیقی یا آوازی قرار گرفت، آن را حلال مینماید! در حالی که تاریخ تولید ملاک حلیت یا حرمت نیست و هر موسیقی یا آواز سنتی نیز در زمان خودش سنّتی نبوده است و دلیلی نیست که اگر از حرامی چند سال یا چند قرن گذشت، حلال شود.
1– موسیقی طرب و یا مناسب با مجالس لهو و لعب حرام است. خواه سنّتی باشد یا جدید، کلاسیک باشد یا پاپ، جاز و … . موسیقی طرب نیز به نواختنی میگویند که به سبب ویژگیهایش انسان را از یاد خدا غافل نماید. مجالس لهو و لعب نیز مجالس عیش و نوش و فراموشی خداست.
2– آواز (خوانندگی) به صورت غنا، به هر شکلی که باشد، زن بخواند یا مرد حرام است، خواه اشعار حماسی بخوانند، یا عشقی یا حتی تلاوت قرآن کریم. و گوش دادن به آن نیز حرام است. و غنا به ترجیع یا چرخاندن صدا در گلو میگویند.
3 – هر نوع موسیقی یا خواندنی که مرتب بر مفاسد دیگر باشد نیز حرام است، اگر چه موسیقی مطرب یا خوانندگی غنا نباشد.
4 – ملاک تشخیص یک موسیقی (طرب) و خوانندگی (غنا) نیز یا عرف حاکم است، یعنی عموم آن را طرب و غنا یا مناسب مجالس لهو و لعب میدانند و یا تشخیص خود شنونده است. لذا ممکن است موسیقی یا آوازی که در عرف طرب و غنا نیست، برای کسی طرب و غنا باشد. خودش به خوبی تشخیص میدهد.
5 – خوانندگی زن و یا شنیدن آواز زنان نیز شامل احکام فوق میباشد. لذا اگر زن به صورت غنا بخواند، یا شخص تشخیص دهد که برای او غناست، یا اصلاً غنا نخواند، اما شنونده به قصد ریبه و لذت گوش کند و مترتب مفاسد دیگر باشد، حرام است. و البته برخی تک خوانی زن را به طور کلی مورد اشکال دانستهاند.
در هر حال اگر چه احکام مربوطه در توضیح المسائل همه مراجع معظم درج گردیده است، اما ذیلاً به چند استفتاء از مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنهای که پاسخگوی بسیاری از سؤالات در این زمینه است اشاره میگردد:
منظور از موسیقى مطرب ولهوى چیست؟ و راه تشخیص موسیقى مطرب و لهوى از غیر آن چیست؟
موسیقى مطرب و لهوى آن است که به سبب ویژگیهایى که دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بىبندوبارى و گناه سوق دهد و مرجع تشخیص موضوع عُرف است.
ملاک تمییز موسیقى حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقى کلاسیک حلال است؟
هر موسیقى که به نظر عرف موسیقى لهوى و مطرب که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقى حرام محسوب مىشود و فرقى نمىکند که موسیقى کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفى مکلّف است و اگر موسیقى این گونه نباشد بخودى خود اشکال ندارد.
آیا معیار حرمت موسیقى فقط مطرب و لهوى بودن آن است یا اینکه میزان تحریک و تهییج آن هم تأثیر دارد؟ و اگر باعث حزن و گریه شنونده شود، چه حکمى دارد؟ خواندن و شنیدن غزلهایى که بهصورت سه ضرب و همراه با موسیقى خوانده مىشوند، چه حکمى دارد؟
ملاک آن ملاحظه کیفیت نواختن موسیقى با در نظر گرفتن همه خصوصیات و ویژگیهاى آن است و این که از نوع موسیقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو و گناه باشد، هر موسیقى که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقى لهوى باشد، حرام است اعم از این که مهیّج باشد یا خیر و موجب ایجاد حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا خیر و هرگاه غزلهایى که همراه با موسیقى خوانده مىشوند بهصورت غنا و آواز لهوى مناسب مجالس لهو و لعب در آیند، خواندن و شنیدن آنها حرام است.
آیا موسیقى سنّتى که میراث ملى ایران مىباشد، حرام است یا خیر؟
چیزى که از نظر عرف، موسیقى لهوى مناسب با مجالس لهو و معصیت محسوب شود، بهطور مطلق حرام است و در این مورد فرقى بین موسیقى ایرانى و غیر ایرانى و موسیقى سنتى و غیر آن نیست.
گوشدادن به نوارهایى که توسط سازمان تبلیغات اسلامى و یا مؤسسه اسلامى دیگر مجاز اعلام شدهاند، چه حکمى دارد؟ و استفاده از آلات موسیقى مثل کمان، وِیولون و نَى چه حکمى دارد؟
جواز گوشدادن به نوارها منوط به تشخیص خود مکلّف است که اگر تشخیص دهد مشتمل بر غنا و موسیقى لهوى مناسب با مجالس عیش و نوش و خوشگذرانى و همچنین مطالب باطل نیست، گوشدادن به آن اشکال ندارد بنا بر این تجویز آن توسط سازمان تبلیغات اسلامى و یا هر مؤسسه اسلامى دیگر به تنهایى دلیل شرعى براى مباح بودن آن نیست و بکارگیرى آلات موسیقى در موسیقى لهوى مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه جایز نمىباشد، ولى استفاده حلال از آنها براى اهداف عقلایى اشکال ندارد و تشخیص مصادیق هم موکول به نظر خود مکلّف است.
طبل زدن در جشنهاى میلاد و غیر آن چه حکمى دارد؟
استفاده از آلات نوازندگى و موسیقى به نحو لهوى و مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه بهطور مطلق حرام است.
آثار و خوّاص سوره های: غافر، زخرف، محمّد، ق، ذاریات، نجم، الرحمن، مجادله، بروج
1- فضیلت سوره ی غافر
چهلمین سوره ی قرآن، سوره ی غافر است. در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: هرکس سوره ی غافر را قرائت کند، روح همه ی پیامبران و صدیقان و مومنان بر او درود می فرستند و نزد خداوند برایش طلب آمرزش می کنند.
2- باغ پر محصول و کسب پر رونق
در تفسیرالبرهان درباره ی خوّاص و برکات سوره ی غافر به نقل از پیامبر اکرم (ص) آمده است: هرکه سوره ی غافر را تلاوت کند در حالی روز قیامت وارد می شود که خداوند امیدش را قطع نکرده است و آن چه را که به بیم داران از خود در دنیا عطا کرده به او عطا می کند. هرکس این سوره را بنویسد و بر دیوار باغ خود بیاویزد، سر سبز و پر محصول خواهد شدو اگر نوشته اش را در مغازه و محلّ کسب بیاویزند خیرات و خرید و فروش در آن زیاد می شود.
3- رهایی از فشار قبر با سوره ی زخرف
امام باقر (ع) در این باره فرموده اند: هرکس بر قرائت سوره ی زخرف مداومت ورزد، خداوند او را از فشار قبر و دیگر مشکلات در قبر ایمنی می دهد تا هنگامی که بر پروردگارش وارد شود و آن گاه به امر خداوند در بهشت جای می گیرد.
4- کسی که می خواهد چهره ی رسول الله (ص) را ببیند
در آثار و برکات سوره ی محمّد از وجود نورانی رسول الله (ص) نقل شده است: هرکس سوره ی محمّد را قرائت کند، هنگام خروج از قبر به هر سو که رو کند، چهره ی پیامبر خدا (ص) را می بیند و بر خداست که از نهرهای بهشتی به او بنوشاند و هرکس این سوره را بنویسد و با خود داشته باشد در خواب و بیداری از هرگونه ترس و خطری امنیّت می یابد. و در روایت دیگری آمده است: از هر بلایی در امان می ماند.
بقیه متن در ادامه ی مطلب..............
1. «لقمان حکیم» چند بار نامش در قرآن آمده است؟
2. در قرآن کریم چند بار به نام «قوم بنی اسرائیل» اشاره شده است؟ 3. «بتهایی» که نامشان در قرآن آمده را نام ببرید؟ 4. «ستمگرانی»که نامشان در قرآن آمده را نام ببرید. 5. چه تعداد از سورههای قرآن به نام حیوانات، است؟ 6. «قبایلی» که نام آنها در قرآن آمده را نام ببرید. 7. نام «جبرئیل» چند بار در قرآن آمده است؟ .
.
.
.
|
بهشت و جهنم
«قرآن!من شرمنده ی تو ام»
قرآن!من شرمنده ی تو ام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند"چه کس مرده است؟"
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن! من شرمنده تو ام اگر تو را از یک نسخه ی عملی به یک افسانه ی موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته،یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و... آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن من شرمنده ی توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند،آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند...اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند"احسنت...!"گویی مسابقه ی نفس است...
قرآن !من شرمنده ی توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره ی صفحه،خواندن تو از آخر به اول،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند،حفظ کنی تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو.
آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند،گویی که قرآن همین الآن به ایشان نازل شده است.آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
دکتر شریعتی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» إِنَّآ أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ «2» فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ «3» إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ
همانا ما به تو خیر کثیر عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى کن. همانا دشمن تو بىنسل و دم بریده است.
نکته ها:
آنجا که خداوند در مقام دعوت به توحید است، ضمیر مفرد به کار مىبرد، همانند «أنا ربّکم فاعبدون» (5) پروردگار شما من هستم، پس مرا عبادت کنید. «أنَا ربّکم فاتَّقون» (6) من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید. «انّنى أنَا اللّه» (7) همانا من خداوند یکتا هستم.
همچنین درمواردى که خداوند کارى را بدون واسطه انجام مىدهد یا در مقام بیان ارتباط تنگاتنگ خالق با مخلوق است، ضمیر مفرد به کار مىرود، همانند: «و أنَا الغفور الرحیم» (8) تنها من بخشنده مهربانم. «فانّى قریب» (9) من به بندگانم نزدیکم.
اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «اِنّا» به کار مىرود، چنانکه در این آیه مىفرماید: «اِنّا اعطیناک الکوثر» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونهاى است که باید با عظمت از آن ی اد شود.
روی انگشتان همه ی انسانها خطهایی وجود دارد . این خطها روی انگشتان هر کسی به یک شکل قرار گرفته اند. بطوری که شکل خطوط انگشتان هر کسی در این دنیا با شکل خطوط انگشتان بقیه ی آدمها فرق دارد. حتی دو قلوهای همسان هم اثر انگشتشان با هم فرق دارد. بنابراین اثر انگشت هر کسی امضای طبیعی اوست که هیچ کس نمی تواند آن را جعل کند.
وقتی انگشت کسی روی اشیاء قرار می گیرد، جای انگشتش روی آن می ماند. آنگاه با دستگاه های مخصوصی می توان آن اثر انگشت را، رنگی و قابل دیدن کرد تا بتوانیم بفهمیم این اثر انگشت کیست.
در اداره های پلیس از اثر انگشت، برای پیدا کردن مجرمین استفاده می شود. پلیس با انگشت نگاری می تواند صاحب اثر انگشت را پیدا کند.
همه ی ما وقتی بخواهیم رای بدهیم، گواهینامه راهنمایی و رانندگی بگیریم، از مرز کشور عبور کنیم و ... باید اثر انگشت به جا بگذاریم. این اثر انگشت در بایگانی های کشور محفوظ می ماند و در مواقع لزوم مورد استفاده قرار می گیرد. با کمک همین اثر انگشتها می توان یک شخص را از بین میلیونها انسان شناسایی کرد.
قران حدود یک قرن و نیم پیش وقتی هنوز راز اثر انگشت برملا نشده بود ، فرمود: خداوند روز قیامت شما را دوباره بازسازی خواهد کرد و حتی اثر انگشت شما را هم مثل زمانیکه در دنیا بودید دوباره می سازد.
أَیَحْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ â—‹ بَلَى قَادِرینَ عَلَى أَن نُّسَوّیَ بَنَانَهُ :
آیا انسان می پندارد که ریزه های استخوان هایش را گرد نخواهیم آورد، آری بلکه می توانانیم که خطوط سر انگشتانش را هم یکایک درست و بازسازی کنیم. (سوره قیامت آیه 3-4)
این موضوع هم معجزه بودن قرآن را ثابت می کند و هم خارق العاده بودن آفرینش دقیق سرانگشتان انسانها را .
علاوه بر سر انگشتان، برخی مدعی شده اند که اثر لبهای انسانها هم مثل اثر انگشتشان منحصر به فرد است و هیچ دو انسانی یافت نمی شود که اثر لبهایشان مثل هم باشد.
در مورد انگشت نگاری و استفاده های پلیس از این فن، مطالب جالب زیادی وجود دارد که خوب است در مورد آن بیشتر تحقیق کنید.
با تشکر از سایت تبیان
غار حِرا مکانی است که محل بعثت محمد، پیامبر اسلام است. درب غار به سمت شمال است و فضای آن گنجایش تقریبی پنج نفر نشسته را دارد. ارتفاع غار نیز به اندازه قامت یک انسان است. غار حرا محل عبادت محمد پیامبر اسلام بوده و او روزهایی از ایام سال، به ویژه در ماه رمضان را در آنجا بهسر میبردهاست. به اعتقاد مسلمانان در همین غار بود که نخستین بار بر محمد وحی نازل گردید و آیات آغازین سوره علق برای وی خوانده شد.
از این رو بعضی از مسلمانان بر این باورند که این غار از جمله بهترین و محترمترین نقاط مکه محسوب میشود و مسلمانان برای زیارت به آنجا میروند.کوه ثبیر نیز که در برابر کوه حرا در سوی دیگر جاده قرار دارد، از مکانهای محترم مسلمانان به شمار میرود. گفتهاند که خداوند از این کوه گوسفندی را برای ذبح نزد اسماعیل فرستادهاست.
در مورد جمع قرآن و اینکه در چه زمانی جمع آوری شده و چه کسی به این کار دستور داد در بین علما اختلاف بوده و چند نظر در مورد آن وجود دارد :
1- در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم جمع آوری شده است .
2- در زمان ابوبکر جمع آوری شده است.
3- در زمان عمر بن خطاب جمع آوری شده است .
4- شروع جمع آوری آن در زمان ابو بکر بوده و اتمام آن در زمان عمر بوده است .
5- در زمان عثمان جمع آوری شده است .
(نامه امام علی به فرزندش امام حسن علیه السّلام وقتى از جنگ صفین باز مى گشت و به سرزمین «حاضرین» رسیده بود در سال 38 هجرى)
1 انسان و حوادث روزگار
از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده- که در سپرى شدن دنیا چاره اى ندارد- مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، به فرزندى آزمند چیزى که به دست نمىآید، رونده راهى که به نیستى ختم مى شود، در دنیا هدف بیمارى ها، در گرو روزگار، و در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سودا کننده دنیاى فریب کار، وام دار نابودى ها، اسیر مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشین اندوه ها، آماج بلاها، به خاک در افتاده خواهش ها، و جانشین گذشتگان است. پس از ستایش پروردگار، همانا گذشت عمر، و چیرگى روزگار، و روى آوردن آخرت، مرا از یاد غیر خودم باز داشته و تمام توجه مرا به آخرت کشانده است، که به خویشتن فکر مى کنم و از غیر خودم روى گردان شدم، که نظرم را از دیگران گرفت، و از پیروى خواهش ها باز گرداند، و حقیقت کار مرا نمایاند، و مرا به راهى کشاند که شوخى بر نمى دارد، و به حقیقتى رساند که دروغى در آن راه ندارد. و تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه جان منى، آنگونه که اگر آسیبى به تو رسد به من رسیده است، و اگر مرگ به سراغ تو آید، زندگى مرا گرفته است، پس کار تو را کار خود شمردم، و نام هاى براى تو نوشتم، تا تو را در سختى هاى زندگى رهنمون باشد. حال من زنده باشم یا نباشم.
2- مراحل خودسازى
پسرم همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى کنم که پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده کنى، و به ریسمان او چنگ زنى، چه وسیله اى مطمئنتر از رابطه تو با خداست اگر سر رشته آن را در دست گیرى. دلت را با اندرز نیکو زنده کن، هواى نفس را با بى اعتنایى به حرام بمیران، جان را با یقین نیرومند کن، و با نور حکمت روشنائى بخش، و با یاد مرگ آرام کن، به نابودى از او اعتراف گیر، و با بررسى تحولات ناگوار دنیا به او آگاهى بخش، و از دگرگونى روزگار، و زشتىهاى گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانى نمىگذرد که تو هم یکى از آنانى پس جایگاه آینده را آباد کن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمىدانى مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جادّهاى که از گمراهى آن مىترسى قدم مگذار، زیرا خوددارى به هنگام سرگردانى و گمراهى، بهتر از سقوط در تباهىهاست.
میوه های انار، زیتون، خرما، انجیر و انگوردر قرآن کریم از آنها یاد شده است . این میوه هاعلاوه بر جنبه خوراکی از دیدگاه دارویی و اثرات درمانی نیز قابل توجه هستند و همواره در طب سنتی و نوین برای درمان بسیاری از بیماری ها توصیه شده اند.
در قرآن کریم به میوه انجیر و زیتون قسم یاد شده است و در آیات متعددی از میوه های انار، انگور و خرما نام برده شده است. قرآن کتاب آسمانی و از معجزات پیامبر اکرم (ص) است که تمامی مطالب علمی آن از سوی محققان با انجام تحقیقات و پژوهش های متعدد به اثبات رسیده است.
در مورد ارزش غذایی انجیر باید گفت که قند زیادی دارد به گونه ای که 50 درصد انجیر خشک را قند تشکیل می دهد